عکسهای 13 بدر
سلام ما اومدیم با عکسهای سیزده
روز ١٣ صبح پاشدیم و راه افتادیم به طرف یه جای قشنگ و ساکت و دنج
که یه سال رفته بودیم و سال خوبی هم داشتیم بعد از تقریبا ١ ساعت
راه رسیدیم فقط توجه کنید که کوروش توی همه عکسها با دمپایی
و بدون جوراب چون اصلا جوراب نمیپوشه تا رسیدیم جوراب رو در آورد
فکر میکرد خونمونه اینجا
اینجا توی حیاط خونه ایم که کوروش رفته دراز کشیده
اینجا هم رسیده بودیم و بعد از رفتن یه سر بالای کوروش خسته
داره مثلا استراحت میکنه
اینجا هم آتیش رو به پا کردیم واسه چای دودی که من عاشقشم
آقای آشپز باشی خسته نباشی
اینجا هم قربونش برم ژست عکس انداختن گرفته
اینم کوروش در چادر که ما رو کشت که چادر رو علم کنیم اخه هوا به
این خوبی کی میره تو چادر فقط خودش رفت و مامانی
طفلی که کوروش فقط زورش به اون میرسه
اینم یه عکس هنری و خاطره انگیز کوروش با دایی رضا رابطه خیلی خوبی داره
داشتن با هم بازی میکردن که دایی خسته شد یک دقیقه نشست
استراحت کنه که این شد نتیجه اش
کوروش خان ما با دایی جونش قهر نمودند
قربونت برم عزیزم با این قهر کردنت و طبق معمول دایی رضا تسلیم
شدن و بازی شروع شد اونم از نوع شمشیر بازی
روز خوبی بود و به همه خوش گذشت هوا هم عالی بود یه بارون
کوچولو هم گرفت شاید ده دقیقه ولی زود قطع شد
امیدوارم سال ٩٢ شروع یک سال خوب و پر از شادی واسه همه و همینطور خانواده
ما باشه