کوروش شیــــــرینی زندگی

دوهفته پیش کوروش دو بار رفت عروسی عروسی دختر عمه وپسر عمه بابا جون کوروش عروسی اولی خوب بود به کوروش خیلی خوش گذشت و کلی رقصید ولی عروسی دوم کوروش سرما خورده بود شب حنا بندون تب کرد بدجورو همش گریه میکرد وبغل باباجونش بود و منم نگران حالش ودارو دادم بهتر شد ولی سرد بود خیلی هم سرد کوروش هم گیر داده بود بریم دنبال ماشین عروس حالا نمیدونست یعنی چی یه چیزی شنیده بود بابای هم رفت وکوروش هم یه دستمال کاغذی از پنجره اورده بود بیرون وتکون میداد وبه باباجونش میگفت بوق بزن مامان فدات بشه   اینم از عزیز من ببین قیافه شو چه جوری کرده مامان عاشقته پسرم اینم از کوچولو های فامیل ...

دلتنگی وباز هم دلتنگی بد جور دلم گرفته نمیدونم دوست ندارم اینجا بنویسم از غم و غصه وب عزیزم رو خراب کنم ولی بدجور دلم گرفته است دلم تنگه با گذشت ٥ ماه هنوز باورش نکردم باباجونم دلم واست تنگ شده چرا نمیای به خوابم بابای گلم چرا رفتی جمعه که اومدم خونتون رفتم وکاپشنی که پارسال تازه خریده بودی رو بو کردم واشکم اومد بوی تنت رو میداد بابا جونم سرم کردم تو کمد واشکم اومد نمیخواستم مامان بفهمه فلاسک چای ات هنوزم بوی دارچین رو میده جمعه که میشد شب که میومدی ودر رو باز میکردی وکوروش میدویید جلوت تا ببینه واسش چی خریدی وقتی ساعت ٧ میشه فکر میکنم بازم الانه که پرده بره اون ور وتو بیای تو ولی.......دلم داره میترکه...

  بازم داریم تولد این بار تولد یه دوست عزیز که مثل خواهر میمونه واسم که همیشه در کنارم بوده و منو تنها نذاشته تولد مینا عزیزم http://mohammadsaghi.niniweblog.com/ مینا جونم تولد مبارک از خدای خوبم واست بهترینها رو آرزو دارم چون لایقش هستی اینم یه کیک خوشمزه واسه شما     ...

        مامان فدات بشه پسرم که انقدر نازی   ...